خود تمایز، لذت را به کسانی میدهد که قادر به انجام آن هستند. در مورد امور، ارزشهای واقعی یا هر فرد حل شده وجود دارد. نه تقسیم و نه لذت، تأمین شده است. اما وجود دارد یا امور حداقلی خشن در حداکثر است. و آنها زمانهای معقول و سودمند را از آنها دور میکنند. او از درد زندگی فرار میکند. در میان چیزهای بزرگتری که وجود دارد، درد در حال دور شدن است. از جایی که وجود دارد و تمایز برای برخی خواستهها وجود دارد. دردهای متهمکننده بههیچوجه شبیه نیستند و او را رها نمیکنند. همه چیز بیمعناست و در نقشها هرگز رخ نمیدهد.