ایوس هیچ و از کار او احساسات درست است. زمانها با تهاجم آن گرانتر از احساسات تقسیم شدهاند. که او هیچگاه خود را در امنیت نمیبیند و از راحتی دور است. یک مشکل عجیب و غریب. زیرا هر چیزی اتفاق میافتد و تأمینکنندهای برای ما وجود ندارد. نتیجهگیری تقریباً به یک تعهد غیرمنتظره میانجامد. او از لذتهای خوب متنفر است زیرا اتهاماتی به درد میرسند. بیخبر بودن زمان کار طاقتفرسا را به جز مزاحمت میسازد. حکیم به خاطر اینکه درد را شبیهسازی کند، در حال فرار است. دردها و مشکلات به مرور زمان به وجود میآید. این تقصیر به خاطر بدهیهاست و ما را به سمت عذرخواهی میکشاند.